جدول جو
جدول جو

معنی نشان دادن - جستجوی لغت در جدول جو

نشان دادن
بروز
تصویری از نشان دادن
تصویر نشان دادن
فرهنگ واژه فارسی سره
نشان دادن
چیزی یا کسی را به کس دیگر نمایاندن
تصویری از نشان دادن
تصویر نشان دادن
فرهنگ فارسی عمید
نشان دادن
ابراز کردن، ارائه کردن، اظهار کردن
تصویری از نشان دادن
تصویر نشان دادن
فرهنگ لغت هوشیار
نشان دادن
((~. دَ))
سراغ دادن، نمایاندن
تصویری از نشان دادن
تصویر نشان دادن
فرهنگ فارسی معین
نشان دادن
Demonstrate, Indicate, Show
تصویری از نشان دادن
تصویر نشان دادن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
نشان دادن
demonstrar, indicar, mostrar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
نشان دادن
demostrar, indicar, mostrar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
نشان دادن
demonstrować, wskazywać, pokazywać
دیکشنری فارسی به لهستانی
نشان دادن
демонстрировать , указывать , показывать
دیکشنری فارسی به روسی
نشان دادن
демонструвати , вказувати , показувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
نشان دادن
demonstreren, aanduiden, tonen
دیکشنری فارسی به هلندی
نشان دادن
demonstrieren, anzeigen, zeigen
دیکشنری فارسی به آلمانی
نشان دادن
démontrer, indiquer, montrer
دیکشنری فارسی به فرانسوی
نشان دادن
dimostrare, indicare, mostrare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
نشان دادن
प्रदर्शित करना , संकेत करना , दिखाना
دیکشنری فارسی به هندی
نشان دادن
প্রদর্শন করা , নির্দেশ করা , দেখানো
دیکشنری فارسی به بنگالی
نشان دادن
menunjukkan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
نشان دادن
göstermek
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
نشان دادن
보여주다 , 나타내다
دیکشنری فارسی به کره ای
نشان دادن
kuonyesha
دیکشنری فارسی به سواحیلی
نشان دادن
演示 , 指示 , 展示
دیکشنری فارسی به چینی
نشان دادن
示す , 見せる
دیکشنری فارسی به ژاپنی
نشان دادن
להדגים , להראות
دیکشنری فارسی به عبری
نشان دادن
แสดง , ชี้ , แสดง
دیکشنری فارسی به تایلندی
نشان دادن
بيّن , أشار , أظهر
دیکشنری فارسی به عربی
نشان دادن
ظاہر کرنا , نشان دینا , دکھانا
دیکشنری فارسی به اردو

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

بخشیدن نان عطاکردن نان، روزی رساندن رزق دادن: اوراببهانه نان دادن درخانه کشتندزن بترسید وبگریخت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زبان دادن
تصویر زبان دادن
وعده دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امان دادن
تصویر امان دادن
زنهاردهی زنهار دادن کسی را در کنف حمایت خود گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تکان دادن
تصویر تکان دادن
حرکت دادن جنبیدن، حرکت دادن جنبیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زبان دادن
تصویر زبان دادن
کنایه از قول دادن، وعده دادن، عهد و پیمان بستن برای مثال شما را زبان داد باید همان / که بر ما نباشد کسی بدگمان (فردوسی - ۸/۹۸)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گشاد دادن
تصویر گشاد دادن
رها کردن تیر از کمان، در بازی نرد باقی گذاشتن مهره تک در خانۀ نرد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از امان دادن
تصویر امان دادن
کسی را در پناه خود درآوردن و جان و مال او را حفاظت کردن، فرصت دادن، زمان دادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عنان دادن
تصویر عنان دادن
بر گماشتن، اسپ دواندن، تاختن دوانیدن اسب و جز آن، حمله کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گشاد دادن
تصویر گشاد دادن
رها کردن تیر از کمان، (نرد) یک مهره در خانه گذاشتن
فرهنگ لغت هوشیار